اشــڪِــ پـــنـــهـــاטּ
نظرات شما عزیزان:
از عشق مکن شکوه که جای گله ای نیست
بگذار بسوزد دل من مسئله ای نیست
من سوخته ام در تب ، آنقدر که امروز
بین من و خورشید دگر فاصله ای نیست
غمدیده ترین عابر این خاک منم من
جز بارش خون چشم مرا مشغله ای نیست
در خانه ام آواز سکوت است ، خدایا
مانند کویری که در آن قافله ای نیست
می خواستم از درد بگوییم ولی افسوس
در دسترس هیچکسی حوصله ای نیست
شرمنده ام از روی شما بد غزلی شد
هرچند از این ذهن پریشان گله ای نیست
سلام اميرحسين جان
عالي هستي من لينكت كردم تو هم منو بلينك بيا پيشم
نوشتـﮧ شده در شنبه 21 مرداد 1391
ساعت
16:39 توسط امیـرحسیـن
طراحے: امیرحسین |